English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8420 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
timbale U خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
smokehouse U محل دود دادن گوشت ماهی وپوست دباغی وغیره
galantine U خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
pomfret U یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
souffle U خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
soufflTs U خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
souffles U خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
To decay . To go bad . U فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
giblet U احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
turbot U ماهی پهن خوراکی
cero U نوعی ماهی خوراکی
porgee U ماهی خوراکی دندان دار
greenling U نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار
sockeye U ماهی خوراکی ریزشمال کلمبیا
porgy U ماهی خوراکی دندان دار
whiting U ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
white crappie U ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
shad U شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
casserole U نوعی غذای مرکب از گوشت وارد
casseroles U نوعی غذای مرکب از گوشت وارد
tom collins U نوعی مشروب الکلی مرکب ازجین واب وغیره
The cat ate the whole mouse. U گربه تمام موش راخورد ( گوشت ،استخوان وغیره )
canneries U کارخانهای که گوشت ومیوه وغیره رادرقوطی کنسرو میکند
cannery U کارخانهای که گوشت ومیوه وغیره رادرقوطی کنسرو میکند
scrapple U خوراک مرکب از گوشت سرخ کرده وادویه
cuttle fish U ماهی مرکب
cuttle U ماهی مرکب
bisk U ماهی وغیره درست میکنند
clams U حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clam U حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
soy U سبوس یا چاشنی چینی یاژاپونی مرکب از لوبیای جوشانده وشیر وغیره
broth U غذای مایعی مرکب از گوشت یاماهی وحبوبات وسبزیهای پخته
gill U نهر کوچک گوشت ماهی
pickerel U اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
sparling U ماهی قزل الا دارای گوشت لذید
rissole U کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
rissoles U کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
bread and butter U نان وپنیر
Lets go to my house for pot luck . U برویم منزل ما با لا خره یک لقمه نان وپنیر پیدا می شود
salami U گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
pomace U گوشت سیب گوشت میوه
combined influence mine U مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
sea horse U موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck U ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar U نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
club steak U قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
fish U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppies U ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fishes U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
mackerel U ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
fished U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
haddock U ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
guppy U ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
grayfish U نوعی ماهی روغن سگ ماهی
chows U خوراکی
chow U خوراکی
comestible U خوراکی
edible U خوراکی
eating U خوراکی
viands U خوراکی
meals U خوراکی
meal U خوراکی
cates U خوراکی
green vegetable U سبزی خوراکی
articles of food U موادغذایی یا خوراکی
trophic level U تراز خوراکی
mussles U صدف خوراکی
strawberry U چلیک خوراکی
oyster U صدف خوراکی
oysters U صدف خوراکی
strawberries U چلیک خوراکی
green meat U گیاه خوراکی
morel U قارچ مورکلای خوراکی
salmonberry U تمشک سرخ خوراکی
morelle U قارچ مورکلای خوراکی
periwig U نوعی صدف خوراکی
roughage U مواد خوراکی زبر
sego U پیاز خوراکی زنبق
pinon U تخم خوراکی کاج
pinyon U تخم خوراکی کاج
larders U گنجه خوراک خوراکی
larder U گنجه خوراک خوراکی
potherb U سبزیهای معطر خوراکی
truffles U قارچ خوراکی دنبلان
champignon U نوعی قارچ خوراکی
meadow mushroom U قارچ خوراکی معمولی
truffle U قارچ خوراکی دنبلان
shell bean U لوبیایی که مغز ان خوراکی است
root crops U محصولات دارای ریشههای خوراکی
root crop U محصولات دارای ریشههای خوراکی
short order U خوراکی که زود مهیا میشود
winkle U جابجا کردن حلزون خوراکی
spat U : حلزون خوراکی خیلی کوچک
cantarellus U نوعی قارچ کوهی خوراکی
winkles U جابجا کردن حلزون خوراکی
gemma U نرم تن یا صدف گردکوچک خوراکی
snapping turtle U لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
terrapin U لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
terrapins U لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
burnt offering U حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
burnt offerings U حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
geoduck U نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
hasty pudding U خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
alpha pegasi U مرکب الفرس متن الفرس مرکب
littleneck clam U نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
green turtle U لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
sea calf U گوساله ماهی سگ ماهی
pitting corrosion U سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
And so on and so forth. Etcetera et cetera . U وغیره وغیره
et cetera U وغیره
etcaetera U وغیره
teleost U ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
sheeting U ملافه وغیره
pile U پرزقالی وغیره
dales U خلیج وغیره
snaps U قفلکیف وغیره
snapping U قفلکیف وغیره
dale U خلیج وغیره
piled U پرزقالی وغیره
snap U قفلکیف وغیره
snapped U قفلکیف وغیره
To go bad . To rot . To spoilt . U خراب شدن ( فاسد شدن مواد خوراکی )
seance U جلسه احضارارواح وغیره
shells U پوست فندق وغیره
pillbox U قوطی حب دارو وغیره
furnaces U تون حمام وغیره
sash U حمایل نظامی وغیره
clop U لنگی اسب وغیره
Dont move . Hold it. Keep stI'll. U بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
pillboxes U قوطی حب دارو وغیره
tube U لوله خمیرریش وغیره
shelling U پوست فندق وغیره
shell U پوست فندق وغیره
dossel U پشتی صندلی وغیره
dower U لانه خرگوش وغیره
service charge U سرویس مهمانخانه وغیره
curlicue U تزئینات خطاطی وغیره
tubes U لوله خمیرریش وغیره
coronel U هاله خورشید وغیره
coronal U هاله خورشید وغیره
furnace U تون حمام وغیره
dollops U دسته علف وغیره
dollop U دسته علف وغیره
vase U گلدان نقره وغیره
vases U گلدان نقره وغیره
dossal U پشتی صندلی وغیره
subsidence U تخفیف درد وغیره
stationed U ایستگاه اتوبوس وغیره
stations U ایستگاه اتوبوس وغیره
propellor U پروانه هواپیماوکشتی وغیره
coequal U درشان ومقام وغیره
frontlet U پیشانی اسب وغیره
sashes U حمایل نظامی وغیره
station U ایستگاه اتوبوس وغیره
tamp U سوراخی را با شن وغیره پرکردن
ratoon U نهال موز وغیره
propeller U پروانه هواپیماوکشتی وغیره
snouts U لوله کتری وغیره
snout U لوله کتری وغیره
To score a goal . U گل زدن ( درفوتبال وغیره )
trap U زانویی مستراح وغیره
mixed U مرکب
combined U مرکب
complex U مرکب
hybrid U مرکب
roadsters U مرکب
ink pad U مرکب زن
ink U مرکب
combined arms U مرکب
compounds U مرکب
compound U مرکب
inks U مرکب
composite U مرکب
parasyntetic U مرکب
composed U مرکب
roadster U مرکب
complexes U مرکب
complexity U مرکب
formant U مرکب
complexities U مرکب
conposite U مرکب
multiplex U مرکب
tracing ink U مرکب
compounded U مرکب
horologe U ساعت مچی ودیواری وغیره
closure U دریچه درب بطری وغیره
hide U پوست خام گاووگوسفند وغیره
hides U پوست خام گاووگوسفند وغیره
sick bays U بهداری کشتی ودانشکده وغیره
closures U دریچه درب بطری وغیره
nephew U پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephews U پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
eversion U برگرداندن پلک چشم وغیره
loge U جای ویژه در تاتر وغیره
sick bay U بهداری کشتی ودانشکده وغیره
sick berth U بهداری کشتی ودانشکده وغیره
lysis U زوال وفساد سلول وغیره
The kI'lled and the wounded. U کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
choreography U رقص مخصوصا درتئاتر وغیره
To be decorated . U نشان گرفتن ( مدال وغیره )
Recent search history Forum search
1ریشه لغت سرسام چیست
1تو گوشت فرو کن
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com